نتایج جستجو برای عبارت :

چطور بیزینس خودمون رو شروع کنیم؟!قسمت دوم

من کاری به مافیای نفتی ندارم به نظرم همه ما باید از خودمون شروع کنیم . ماشینهای بنزینیمون رو بذاریم کنار . حالا که مسئولین هم از مافیای نفتی میترسن و حتی اجازه ندارند طرح زوج و فرد رو اجرا کنن از خودمون شروع کنیم. مافیای نفت هم مثل مافیای مواد مخدره اگه مردم نا آگاه دنیا تصمیم بگیرن آگاه بشن مواد مصرف نکنن مافیای مخدر نابود میشن و همچنین اگه همه تصمیم بگیریم نیازمون به خودرو بنزینی کمتر بشه مافیای نفت خودبخود نابود میشه. 
از خودمون شروع کنیم
به شخصه اعتقاد دارم به اینکه : 
کسی که بهشت را در زمین نیافته است ، در آسمان نیز نخواهد یافت !
اول اینکه جنبه روانی اش رو در نظر بگیرید ، اینکه هممون به یک شکلی در اومدیم که به خودمون اجازه لبخند هم نمیدیم ، انگار با خودمون هم قهر کردیم .
 سوار تاکسی و مترو که میشیم انگار همه با هم دعوا داریم ، باور کنید هممون رفتنی ام از این دنیا ، چطور دلمون میاد اینطوری زندگی و بگذرونیم ؟ تا زمانی که خودمون با هم خوب نباشیم ، چطور انتظار داریم زندگی خوبی در ا
چطور بیزینس خودمون رو ایجاد کنیم؟!
قسمت دوم
 
قدم‌دوم✌️
 
ایده تون رو تبدیل به واقعیت کنید
 
اینجا جاییه که بیشتر مردم گیر میکنن!
 
ایده داشتن خیلی خوبه ولی هیچ معنایی نداره وقتی تبدیل به واقعیت نشه‍♂
 
تلاش کردن و شکست خوردن خیلی بهتر از اینه که اصلا تلاش نکنیم!
 
هر چقدر ضعیف ، هرچقدر بی فکر ، هرچقدر ناگهانی ، فقط شروع کنید!
 
باور کنید ، هرچقدر جلوتر برید شیوه و روش کار دستتون میاد
 
وقتی شروع میکنید به کار روی ایده تون ، با موانعی روبرو می
چطور بیزینس خودمون رو شروع کنیم؟!
قسمت اول
 
این عنوانِ مبحثیه که بهتون کمک میکنه تجارت خودتون رو از ابتدا شروع بکنید و دید مناسب تری نسبت به کسب و کارها و راه اندازی و ادامه شون پیدا کنید.
 
پس مستقیم بریم سراغ اصل مطلب
 
قدم اول:
 
قطعا هر کسب و کار و تجارتی با یک ایده شروع میشه!
وقتی ایده تون رو پیدا کردید ، باهاش بازی کنید!
تو گوگل راجع بهش سرچ کنید و تحقیقات روش انجام بدید!
اینکه موفق بوده یا نه!
اینکه توش رقابت هست یا نه!
و از این دست تحقیقات
 
خدا ما رو به اونچه که درون خودمون مخفی کردیم مبتلا می کنه!!! تا قلب ما رو پاک پاک پاک کنه .. چطور قلب ما برای پذیرفتن حق نَرم میشه تا بتونیم مسیر رو درست بریم جلو .. و به خودمون ظلم نکنیم؟؟
.. وَلِیَبْتَلِیَ اللَّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحِّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ.
سوره آل عمران، آیه 154
 
 
همین امروز صحبت های روانشناسی به نام بابایی زاد رو گوش میدادم .. بحث شون این بود که ما نمی تونیم رفتاری غیر از آنچه
چطور بیزینس خودمون رو شروع کنیم؟!
قسمت اول
 
این عنوانِ مبحثیه که بهتون کمک میکنه تجارت خودتون رو از ابتدا شروع بکنید و دید مناسب تری نسبت به کسب و کارها و راه اندازی و ادامه شون پیدا کنید.
 
پس مستقیم بریم سراغ اصل مطلب
 
قدم اول:
 
قطعا هر کسب و کار و تجارتی با یک ایده شروع میشه!
وقتی ایده تون رو پیدا کردید ، باهاش بازی کنید!
تو گوگل راجع بهش سرچ کنید و تحقیقات روش انجام بدید!
اینکه موفق بوده یا نه!
اینکه توش رقابت هست یا نه!
و از این دست تحقیقات
 
خیلی از دوستان و کاربران عزیز سئوال میکنند که ما برنامه های خودمون رو با چه برنامه ای می سازیم .  اگر این سئوال برای شما هم پیش اومده و علاقمند هستید که بدونید که چطور میشه بدون بلد بودن برنامه نویسی میشه یک اپ ساخت برنامه احکام شرعی ما رو نصب کرده و پنج ستاره بدهید . سپس از قسمت تماس با ما اطلاع دهید تا رمز آموزش های خودمون رو برای شما ارسال کنیم . با تشکر موفق باشید .
از کجا شروع می کنیم به اهمیت دادن به آدما توی ابعاد شخصی زندگیمون؟‌
اصلا تعریف شخصی چیه؟ خب واضح اینه که شخصی و غیرشخصی واسه هر کسی یه بازه ای از کارا رو پوشش می ده. اما با این حال، با همون تعریف شخصی از شخصی! یعنی خودمون می دونیم چی واسه خودمون شخصی هست و چی نیست...
یه بار یه نفر گفت که ما به خاطر بقیه باید به ظاهرمون اهمیت بدیم! که حال بقیه بهتر شه با دیدنمون! و اونجا بود که کلا ذهنم hang که چطور ممکنه یکی اینجوری به ماجرا نگاه کنه؟
فک کنم که خشمی
اوضاع تلویحا بازنده بازنده شده ؛ 
ذهن ام قفل شده . 
دائم توی خواب فکرم مشغول بود
که چی بگم ؟ چطور بگم ؟! از کجا به کجا بگم ؟!
حس میکنم کسی دلش به حال ما نمی سوزه ... دیشب فهمیدم کسی جز خودمون پیگیرمون میشه،
خودمون داریم در مسایلی که انتظار داشته میشه محل ورود عاقلانه و منطقی خانواده ها باشه ،  وارد میکنیم؛ امیدوارم کار درستی رو انجام بدیم . 
یه سال پیش بود یکی از دوستام توی همین مرحله ازدواج ش به شکست خورد. 
توکل به خدا 
میگن اولین ها همیشه یاد آدم میمونه. ولی یه وقتایی اون اولینی که یادمون میمونه اولینیه که خودمون انتخاب کردیم. اولین تجربه ایکس بعد پیدا کردن خودمون و فهمیدن این که واقعا چی میخوایم. اولین تجربه فلان چیز که خودمون تصمیم میگیریم این دفعه دیگه واقعیه. به نظرم این اولین شیرین تره. چون مخصوص به خودمونه.مال خود خودمون.
شاید یکی از دلایلی که عشق این قدر خوبه اینه که پر از اولین هاست. اولین هایی که خودمون انتخابش کردیم.
یه جایی باید با خودمون روراست باشیم و قبول کنیم که دیگه داریم زیادی خودمون را دست بالا میگیریم .
از خودمون انتظار معجزه داریم .
 
آخه مگه ما کی هستیم ؟!
 
ندا می آید : تو چیزی جز یه کرم که از قضا در فرگشت دست و پا در آورده نیستی پس بگیر بشین سر جات و زندگی خودت را بکن !
تموم لذت‌ها رو به بعد موکول کردیم. دور خودمون دیوار کشیدیم تا یه‌وقت پامون نلغزه.ما می‌خواستیم خوب باشیم. می‌خواستیم متعادل باشیم و هیچ کار احمقانه‌ای نکنیم. ولی حالا که فردا معلوم نیست هرکدوممون زنده باشیم یا مرده بیا ببینیم می‌ارزید واقعا؟ این‌همه عاقل بودن به کدوم درد خورد؟ اگه همین فردا چیزیمون بشه چه لذتی بردیم؟ کل پنج سال گذشته چی‌کار کردیم برای خودمون؟ما تو رعایت کردن زیاده روی کردیم. بدون انجام هیچ کار احمقانه‌ای چطور می‌خو
تموم لذت‌ها رو به بعد موکول کردیم. دور خودمون دیوار کشیدیم تا یه وقت پامون نلغزه. ما می‌خواستیم خوب باشیم. می‌خواستیم متعادل باشیم و هیچ کار احمقانه‌ای نکنیم. ولی حالا که فردا معلوم نیست کدوممون زنده باشیم یا مرده بیا ببینیم می‌ارزید واقعا؟ این‌همه عاقل بودن به کدوم درد خورد؟ اگه همین فردا چیزیمون بشه چه لذتی بردیم؟ کل پنج سال گذشته چی‌کار کردیم برای خودمون؟ 
ما تو رعایت کردن زیاده روی کردیم. بدون انجام  هیچ کار احمقانه چطور می‌خواس
چطور فردی رو پیدا کنم که دوست دارم؟اغلب افرادی که ازدواج نکردند یا در روابط خوبی نیستند معمولا میگن من چطور میتونم اون فردی رو پیدا کنم که مثل خودم باشه و چیزایی که دوست دارم توی اون رابطه اتفاق بیوفته؟برای رسیدن به چیز هایی که میخوایم باید نیروی جذابیت درونی مون رو بالا ببریم تا با آدم های بهتری در زندگیمون رو به رو بشیم و هم خودمون از زندگی با اون افراد لذت بیشتری ببریم و هم دیگران از بودن با ما لذت ببرند.این خودش یک لذت بزرگ هست که فرد بدون
آیا سرنوشت انسان از پیش نوشته شده؟ یا اینکه انسان همیشه میتونه همه چیز رو تغییر بده؟
ژنتیک ما چقدر در موفقیت و شکست و سلامتی و بیماری ما دخیله؟!

یافته های جدید اپی ژنتیک نشون دادن که ما میتونیم حتی ژنهامون رو دستکاری کنیم!
چطور؟
این داستان اسرار آمیز رو اینجا بخونین...
این عادت بدیه که وقتی اتفاق بدی توی زندگیمون میفته یا کسی رو از دست میدیم ناراحتی و اندوه واقعیمون رو نشون نمیدیم و میریزیم توی خودمون
باید حرف بزنیم. باید یکی رو پیدا کنیم بشینیم سیر تا پیاز ماجرا رو، اونجاهایی که اذیت شدیم، اون جاهایی که زخم خوردیم رو براش بگیم و گریه کنیم. گریه کنیم و اندوهمون رو بروز بدیم. خودمونو خالی کنیم. نریزیم توی خودمون. مخصوصا ما خانما که ذاتا ساخته نشدیم واسه ریختن حرفامون توی خودمون. این حرفای فروخورده میشه بیما
به شکل وحشیانه‌ای در حال دیدن #گات(#گیم_آف_ترونز) (#بازی_تاج_و_تخت) هستیم. درسته کمی دیر شروع کردیم، ولی امیدواریم همگام با سایر طرفداران این سریال، به قسمت آخر برسیم و هیجان پایانش رو با اونها تجربه کنیم.ما که توی دو ماه گذشته، کلاً هفته‌ای یه قسمت #این_ما_هستیم #thisisus) رو هم نمی‌رسیدیم ببینیم، داریم شبانه‌روز گات می‌بینیم و خودمون هم از وضعیت خودمون متعجبیم.نکته‌ای که وجود داره اینه که من اصلاً از اسپویل (لو دادن داستان) توی این سریال نمی
دیشب خوابم نمی برد و به گذشته فکر می کردم.انگار که اینهمه سالو پشت سر نذاشته باشیم، نزدیک بود.
به دوستای دوران کودکی فکر می کردم. دختر همسایه ی مادربزرگ، پسرخاله، دخترعمو. چقدر اون زمان بازی می کردیم.
اون روزای گرم تو کوچه های انزلی. امروز به شکل عجیبی مسیرامون خیلی از هم دور شده.
دختر همسایه ی مادربزرگ مونده تو شهر خودش ما تو شهر خودمون. پسرخاله دلش سنگ شده و صورتش صفحه ی گوشیش. دخترعمو هم ۸سالی میشه ندیدم.شکایت نیست، بیشتر تعجبه. اینهمه تغییر
همیشه قبل اینکه فحش بدیم اگه به چندتا چیز فکر کنیم میبینیم اون فحش داریم به خودمون میدیم ینی چی؟ ینی اینکه من اگه به عشقم فحش بدم دارم به خودم فحش میدم یه مثال کوچولو میزنم (ببخشید) مثلا وقتی من بهش بگم "آشغال" خودم زیر سوال میرم چطور؟ من دارم با همین "آشغال " زندگی میکنم باهاش خوشی و بدی میگذرونم همسرمه . همین آشعال پدر بچه هامه خلاصه که هرچی توهین کنیم به خودمون کردیم.
یه مشاور میگف حتی با همسرتون جلو بقیه یا تو پارک بگو مگو نکنین بزارین تو خلو
اهای عروسی که بیست چهاری مادر شوهر و پدر شوهرت رو مامان گلم بابای گلم خطاب میکنی و برای فامیل های همسرت پسوند "جون " از زبونت نمیفته 
چندبار مامان ، بابای خودت رو مادرجان ، پدرجان صدا کردی ؟؟؟
+ از این همه تزویر حرصی میشم ...
+ کاش یکم خودمون باشیم !
+ کاش یکم خودمون رو درست کنیم و بعد سعی کنیم خودمون باشیم :)
.
.
.
بله یه جیزی هم میخواستم تعریف کنم ، دوخطشم تایپ کردم دیدم بیخیال... مجالش نی ! 
+ هی رفیق ! اینا رو مینویسم که هر چند وقت یه بار که وبمو میخون
چطور تصاویر خودمون رو بصورت دسته ای ویرایش کنیم؟
 
 
انجام کارهای  تکراری بسیار آزار دهنده است مثلا تعداد زیادی عکس داریم و میخواهیم سایز آنها را کاهش دهیم در حالت معمول این امکان وجود ندارد.
این کار به وسیله نرم افزار XnConvertامکان پذیر است و کار کردن با این نرم افزار بسیار ساده است.
 
 
دانلود این نرم افزار مفید:
برای ویندوز   برای اندروید  برای ios
 
 
تایپ این مطلب رو در حالی شروع میکنم که مطمئن نیستم چطور میخوام انجامش بدم، چطور قراره پیش بره و چطور میخواد تموم بشه!
هوم! خب، روش خیلی جالبی برای تولید محتوا نیست ولی بالاخره باید از یک گوشه ای شروع کرد دیگه!
ماجرا از این قراره که میخوام درباره ی موضوعی صحبت کنم که خیلی وقت هست که در پستهای مختلف، پاسخ به کامنتها و یا در بخش گفتگو، وعده ی پرداختن به اون رو داده بودم اما هربار به دلیل بزرگ بودن و گستردگی موضوع، به سمت نوشتنش نمی رفتم. تا الآن!
ا
چطور تصاویر خودمون رو بصورت دسته ای ویرایش کنیم؟
 
 
انجام کارهای  تکراری بسیار آزار دهنده است مثلا تعداد زیادی عکس داریم و میخواهیم سایز آنها را کاهش دهیم در حالت معمول این امکان وجود ندارد.
این کار به وسیله نرم افزار XnConvertامکان پذیر است و کار کردن با این نرم افزار بسیار ساده است.
 
 
دانلود این نرم افزار مفید:
برای ویندوز   برای اندروید  برای ios
 
 
اینطور نیست که من خیلی خمار اینترنت باشم و استخون‌درد گرفته باشم از نبودنش. فقط نمیدونم با زندگیم چیکار کنم. نمیدونم بعد یه روز طولانی که از دانشگا برمیگردم چطور خستگیمو در کنم. چطور با مامانم اینا تماس تصویری بگیرم. چطور جزوه و ویس دانلود کنم. چطور گوگل کنم که چرا سرامیکای کف اتاقمون بلند شدن و صدا میدن. 
و به طور کلی، بیشتر نگرانم که قراره چی بشه. قراره اینطوری بمونه؟
یه چیزهایی هم هیچ‌وقت برای ما نیست. می‌دونم این جمله خیلی دم دستی و کپشن‌طوره، و می‌دونم که این شاید یکی از بدیهیات و نکات اولیه‌ایه که باید دربارۀ زندگی بدونیم؛ ولی واقعاً این‌طور هستیم؟ واقعاً این‌طور هستم؟ گاهی تا دم مرگ نمی‌خوایم این رو باور کنیم و به‌خاطر نداشته‌ها یا ازدست‌داده‌هامون حرص و اندوه حسادت رو توی خودمون تلنبار می‌کنیم. یه‌جورهایی انگار نمی‌خوایم بریم سراغ چیزهای دیگه؛ حالا از سر تنبلیه یا ناامیدی یا چی نمی‌دو
یه چیزهایی هم هیچ‌وقت برای ما نیست. می‌دونم این جمله خیلی دم دستی و کپشن‌طوره، و می‌دونم که این شاید یکی از بدیهیات و نکات اولیه‌ایه که باید دربارۀ زندگی بدونیم؛ ولی واقعاً این‌طور هستیم؟ واقعاً این‌طور هستم؟ گاهی تا دم مرگ نمی‌خوایم این رو باور کنیم و به‌خاطر نداشته‌ها یا ازدست‌داده‌هامون حرص و اندوه و حسادت رو توی خودمون تلنبار می‌کنیم. یه‌جورهایی انگار نمی‌خوایم بریم سراغ چیزهای دیگه؛ حالا از سر تنبلیه یا ناامیدی یا چی نمی‌
هیچی مثل کتاب خوندن نمی تونه توی زندگی معجزه کنه ..
 
 
کلی کتاب می خونیم اما 
به قرائت و قلم و نوشتن بازم نمی رسیم 
فقط از سطرها با حرص و طمع خودمون عبور می کنیم  
 
 
اما قرآن یه جور دیگه اس .. خوندنش تمام تفسیرهایی که ساختی رو کنار می زنه 
یه چیز دیگه می بینی .. 
هر کسی هم از یه جایی شروع می کنه به دیدن 
شروع می کنه به راه افتادن ..
یه چیزهایی هم هیچ‌وقت برای ما نیست. می‌دونم این جمله خیلی دم دستی و کپشن‌طوره، و می‌دونم که این شاید یکی از بدیهیات و نکات اولیه‌ایه که باید درباره‌ی زندگی بدونیم؛ ولی واقعاً این‌طور هستیم؟ واقعاً این‌طور هستم؟ گاهی تا دم مرگ نمی‌خوایم این رو باور کنیم و به‌خاطر نداشته‌ها یا ازدست‌داده‌هامون حرص و اندوه حسادت رو توی خودمون تلنبار می‌کنیم. یه‌جورهایی انگار نمی‌خوایم بریم سراغ چیزهای دیگه؛ حالا از سر تنبلیه یا ناامیدی یا چی نمی‌
دلم میخواد دستتو بگیرم بریم یه شهر آروم برای خودمون زندگی کنیم برای خودمون کار کنیم برای خودمون وقت بذاریم و انرژی. 
همینقدر ساده همینقدر آروم.
دلم زندگی میخواد
میدونی چقدر دلم زندگی میخواد
فقط ممکنه پیرت کنم همین :))
من از این شهر خسته ام دلم میخواد دور بشم از این همه شلوغی و هیاهو و بدو بدو.
دلم میخواد دستتو بگیرم بریم یه شهر آروم برای خودمون زندگی کنیم برای خودمون کار کنیم برای خودمون وقت بذاریم و انرژی. 
همینقدر ساده همینقدر آروم.
مگه مردم بقیه شهرها زندگی نمیکنن؟ مگه ندارن؟ مگه همه چی تهرونه؟ من که میگم نه نیست.
دلم زندگی میخواد
میدونی چقدر دلم زندگی میخواد
فقط ممکنه پیرت کنم همین :))
با ع میریم خونه میم . ما سه تا همدم شادی و غم و غرغر و ذوق کردن های همیم. حداقل روزی یک ساعت رو توی گروه واتس اپ حرف میزنیم و خودمون رو خالی میکنیم. از چند ساعتی که کنار هم بودیم حداقل یک سومش رو در مورد خونواده همسر و غصه هایی که داشتیم حرف زدیم. در مورد چیزایی که توی دلمون دفن شده بود و رسوب کرده بود. در مورد چیزایی که نتونسته بودیم با کسی درمیون بذاریمش. توی خلال صحبتامون من به حرفای صهبا یه گریزی زدم . اینکه بیایم فکر کنیم اونا خانواده خودمونن
همه ی ما یا حداقل بیشتر ما ،نوک پیکان انتقاداتمون تو خیلی از مشکلات اجتماعی،فرهنگی و ... رو به سوی دولته.گاهی بهتره یه نگاهی به خودمون کنیم و ببینیم چطور داریم امید رو توی جوونامون
می کشیم.این خیلی غم انگیزه.به لینک نگاهی بنازید
 
از شاهکارای قسمت پنل تو مطالب جدید  بیان این است : 
نمیشه متن کپی شده خودمون رو تو پست خودمون در حالت عادی مثل قبل کپی کنیم‌ :| مگر با شرایط جدید که با گوشی بسختی انجام میشه :|
با تشکر از تمام تلاشگران این عرصه بخصوص مدیریت بیان :|
 
 
ادامه مطلب
دقّت کردید چقدر پوست کلفت شدیم؟ چندسالی هست که با پیشرفت تکنولوژی، ذهن ما هم پر شده از اتفاقات مختلفی که نه تو شهر خودمون، نه تو کشور خودمون، نه تو کره ی خودمون حتّی از سیاره های دیگه هم می شنویم. همین اوّل کاری از خودمون بپرسیم، چقدر از این اطلاعاتی که هرروز به گوش ما می رسه، به درد بخور هست؟ بخوایم در مورد مبحث بدردبخوری صحبت کنیم، اثر مطلب از بین می ره چون صحبت یه چیز دیگس!
چقدر شنیدی از سر بریدن ها، زنده زنده گور کردن ها، آتیش زدن ها، منفجر
(قصر ذهن من-1)
 
 
تایپ این مطلب رو در حالی شروع میکنم که مطمئن نیستم چطور میخوام انجامش بدم، چطور قراره پیش بره و چطور میخواد تموم بشه!
هوم! خب، روش خیلی جالبی برای تولید محتوا نیست ولی بالاخره باید از یک گوشه ای شروع کرد دیگه!
ماجرا از این قراره که میخوام درباره ی موضوعی صحبت کنم که خیلی وقت هست که در پستهای مختلف، پاسخ به کامنتها و یا در بخش گفتگو، وعده ی پرداختن به اون رو داده بودم اما هربار به دلیل بزرگ بودن و گستردگی موضوع، به سمت نوشتنش نمی
ای نسخهٔ نامهٔ الهی که تویی             وی آینهٔ جمال شاهی که تویی
بیرون ز تو نیست هرچه در عالم هست             از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
این رباعی رو خیلی دوست دارم (:
توی زندگی بهتره با سایه‌ها سروکله نزنیم! سایه‌ها آدمای دیگه یا بهانه‌های ما هستن، اگه قرار به تغییر باشه همش از خودمون شروع میشه؛ هر تغییری از درون و تغییر افکارمون شروع میشه
به‌جای اینکه دنبالِ سایه خودمون بُدوییم بهتره که دنبال یه هدفِ واقعی باشیم. (:
تا الان که این مطلب رو می نویسم
دانلود قسمت 7 پایتخت 6 در شب دی ال
برای دانلود به سایت شب دی ال مراجعه کنید
بهتر است کمی در مورد داستان این مجموعه ی تلوزیونی بدانیم و بفهمیم که چطور شده است
6 قسمت از پایتخت سپری شده و الان برای دانلود قسمت 7 هفتم پایتخت 6 شش از شما میخوام اپیزود ها رو مرتب پیگیری کنید.
راستش بازی نقی معمولی در نوع خودش بی نظیره لهجه ی شمالی پایتخت 6 این سریال رو واقعا جذاب کرده.
یعنی جذابیت سریال به خاطر همین لهجه ی مازندرانی چندین
وقتی یکی بهمون ظلم میکنه میگیم طاقت بیار امتحان خداست
وقتی پدری در حق فرزنداش جفا میکنه میگیم امتحان خداست
وقتی یکی پولمون و میخوره میگیم خدا ازش نگذره
وقتی مورد ظلم واقع میشیم میگیم خدا لعنتش کنه!!! وقتی همسر یکی خیلی بده میگن بخاطر خدا تحمل کن بمون پاش ناشکری نکن!
وقتی مریض میشیم و دکتر نمیریم میگیم خدا خودش سلامتی بده!!!!
دست نگه دار!!!!
چرا میخوایم بی مسولیتی های خودمون و گردن خدا بندازیم؟!؟
چرا خودمون نمیریم حق خودمون و بگیریم منتظریم خدا ب
ما فقط میخوایم حال همه خوب باشه ، ولی بعضی وقتا حال کسی که خوب نمیشه که هیچ حال خودمونم خراب میشه... مثل بهار، بهار با اینکه نماد شادی و سرسبزی اما همه رو خوشحال نمی کنه چون بعضیا به گرده های توی هوا حساسیت دارن ، اما مگه این تقصیر بهاره؟
ما نمیتونیم نسبت به حال بد بقیه بی تفاوت باشیم اما تهش تصمیم با خودمونه یا باید اونقد تلاش کنیم تا همه رو راضی نگه داریم که تهش چیزی از خودمون نمونه و یا میتونیم از اول مسئول حال بد خودمون باشیم یه دیقه هم نسبت
بیخودی از آدم ها دلسرد نمیشیم که!
اتفاقا چون بلد نیستیم خودمون رو چطور باید تربیت کنیم، از هر کسی ناراحت میشیم و به دل میگیریم و به کودک عزیز روان اجازه خمودگی میدیم.
به اصطلاح این ماییم که باید حساسیت ها رو در خودمون کنترل کنیم.
از آدم ها بدمون میاد چون یاد نگرفتیم باید از (عمل بدِ آدم ها) بدمون بیاد و در مقابل برای اینکه نفس خیال نکنه خیلی شاخه، بازم باید گذشت کردن و ندید گرفتن (تغافل و تجاهل) رو یاد بگیریم...
 وقتی بلد نیستیم از آدم ها ناراحت ن
بیخودی از آدم ها دلسرد نمیشیم که!
اتفاقا چون بلد نیستیم خودمون رو چطور باید تربیت کنیم، از هر کسی ناراحت میشیم و به دل میگیریم و به کودک عزیز روان اجازه خمودگی میدیم.
به اصطلاح این ماییم که باید حساسیت ها رو در خودمون کنترل کنیم.
از آدم ها بدمون میاد چون یاد نگرفتیم باید از (عمل بدِ آدم ها) بدمون بیاد و در مقابل برای اینکه نفس خیال نکنه خیلی شاخه، بازم باید گذشت کردن و ندید گرفتن (تغافل و تجاهل) رو یاد بگیریم...
 وقتی بلد نیستیم از آدم ها ناراحت ن
از اواخر بهمن ۹۷ شروع کردم به دیدن سریال فرندز،و تاالان تا قسمت ۲ فصل نهم دیدمش.
منو اونجوری نمیخندونه، ولی خب واقعا حال خوب کنه...معمولا قبله خواب دو قسمت ازش میبینم و خیلی حال میده،ازالان قصه تموم شدنشو دارم میگیرم...
تا اینجا با این دو قسمت واقعا خندیدم:قسمت ۲ فصل نهم(اون قضیه مشت زدن راس به جویی و ...)
اگه اشتباه نگم قسمت ۱۷ فصل پنجم(اون قضیه که جویی از پشته پنجره خونه مانیکا یه دختررو تو ساختمون راس میبینه و .....)
خیلی وقتها
حصارها فقط دیوارای خونه تون نیستن
حصارها فقط شاخه و نی های خشکیده بین مزرعه ها و باغهای شما نیست!
 
حصارها مرز بین دو تا صندلی و کیف بین مسافر توی تاکسی کنار دستتون نیست!
 
حد و مرزهاییِ که شما برای خودتون تعیین میکنید.
 
گاهی ما فکر میکنیم باید انگشت اشاره مونو سقراط وار تو اسمون تکون بدیم و به بقیه بگیم چکار کنن،در واقع ما باید بریم جلو اینه اگر به غرورمونم بر میخوره در اتاقو ببنیدیم
کسی نفهمه که فهمیدیم باید به خودمون بگیم چکار ک
من هیچ وقت نفهمیدم زن بابابزرگ دوستش داشت یا نه اما الان تقریبا مطمئن شدم که دوستش نداشت... وقتی عملش کردیم مدام زنگ میزد اما تنها چیزی که می گفت این جمله بود نیاریدش خونه!! آوردیمش خونه خودمون اما یه روز قبل از عید گفت من میخام خونه خودم باشم نه اینکه اونجا راحت باشه نه خجالت میکشید .. فقط ده روز دووم اورد ... بابا قبول نکرد خونشون ختم بگیریم... ختمشا اینجا گرفتیم خونه خودمون... وقتی زن بابابزرگ از در اومد تو شروع کرد به گریه کردن اون لحظه با خودم ف
دانلود در لینک روبرو ( دانلود فیلم نقاب 2 دو)
ما آدما هممون مثل همیم
صبحا که از خواب پا میشیم نقاب به صورت میزنیم
نقاب هایی که به صورت میزنیم میتونه اذیت کننده باشه
میتونه هم عادی باشه
یکی نقاب دین میزنه- یکی نقاب تحصیل و یکی هم در مورد عشق
ماهیت همه ی این ها اینه که ما خودمون نیستیم و خیلی خوب خودمون رو گول میزنیم
اینقدر خوب خودمون رو گول میزنیم که خودمون هم یادمون میره که اصلا هدفمون چی بود
و قرار بود چه کارایی انجام بدیم
هدف آدم که یادش میره
ا
سلام دوستان برای دانلود قسمت 5 پایتخت 6 روی لینک زیر کلیک کنید
دانلود قسمت 5 (پنج) پایتخت 6 شش
 
مجموعه ی دیدنی پایتخت مجموعه ی بسیار جذابی است و تا کنون مجموعه ای به این زیبایی و با مفهومی ساتخ نشده . ضمن اینگه بازیگرانش هم قهار و کاربلد هستند.
از جمله ی این بازیگران می توان به نقی معمولی یا همان محسن تنابنده ی خودمون اشاره کرد. تا کنون 5 قسمت از سریال دیدنی پایتخت سپری شده و اما حالا نوبت قسمت 6 ششم این مجموعه هست.
قسمت های پیشین کیفیت زیادی داشتن
  همش داریم و همشه داریم یکسری چیز مینویسیم با یک موضوع و محوریت خاص تا خودمون رو محدود کنیم و این ویژگی آدماست که محدود زندگی کنن. حالا زندگی محدود که دست خودمون نیست ولی محدود زندگی کردن که دست خودمونه. نیایم با چند تا انتخاب خاص محدود، محدودش کنیم و نتونیم کامل باشیم. خودمون رو بسته ی یک محفظه ی شخصیتی نکنیم تا مثل میمون توی قفس همه ما رو با انگشت نشون بدن و بگن آره این همون آدمیه که باید توی حصار خودش برای ما ادا در بیاره تا ما توی جهان آزاد
  همش داریم و همشه داریم یکسری چیز مینویسیم با یک موضوع و محوریت خاص تا خودمون رو محدود کنیم و این ویژگی آدماست که محدود زندگی کنن. حالا زندگی محدود که دست خودمون نیست ولی محدود زندگی کردن که دست خودمونه. نیایم با چند تا انتخاب خاص محدود، محدودش کنیم و نتونیم کامل باشیم. خودمون رو بسته ی یک محفظه ی شخصیتی نکنیم تا مثل میمون توی قفس همه ما رو با انگشت نشون بدن و بگن آره این همون آدمیه که باید توی حصار خودش برای ما ادا در بیاره تا ما توی جهان آزاد
این روزها باید یه جورایی خودمون را در خانه سرگرم کنیم. قرنطینه خانگی اگر با برنامه ریزی مناسب همراه نباشه، حسابی خسته کننده است. 
یکی از چیزهایی که همیشه علاقه داشتم یاد بگیرم کنده کاری روی چوب بود. ولی متاسفانه اقدام به خرید ادوات مربوط بهش نکرده ام. ولی حتما باید یادم باشه که در اولین فرصت بعد از رفع این بلای کرونا، بروم و وسیله هاش را بخرم. بهر حال همیشه عاضق کار با چوب بوده ام.
ولی فکر کردم چه کار دیگه می تونم انجام بدم. یکی از چیزایی که به و
اما نمیدونم از کجا شروع کنم چی رو بگم چی رو نگم چطور بگم 
نمیدونم میشه هنوزم بگم من دیوانه وار عاشقتم
میشه بازم بگم من هنوزم خوابتو میبینم و مجنون شدم رفته
میشه من بازم فریاد بزنم بگم که چقدر از این دنیای نامرد دلگیرم که هیچی از تو قسمت من نشد جز حسرت عشقی عظیم
میشه بگم تمام عمرمو حاضرم بدم ولی یک لحظه نگاهم دریای نگاهتو بنورده
میشه من هنوزم از تو بنویسم
کیمیای زندگی من
نمیدونم چرا صفحه آمارم باز نمیشه اما پست میشه :/ بگذریم مثلا من قرار بود امروز کتاب جدید شروع نکنم. ولی خب معمولا حرف من نمیشه. اقا راستی دیدی چه بادو بارونی میاد؟ من که تصمیم گرفتم عکاسی برم شرایطش نیست:/ هوای بد. بگذریم کتاب جدید اول میخواستم برادران کارامازوف رو شروع کنم بعد  نظرم عوض شد دلم خواست از زندگی تولستوی بدونم. اسم کتابم زندگانی تولستوی هست نوشتهٔ رومن رولان با ترجمهٔ ناصر فکوهی ونشر دانش و نشر پویا. دوتا نشر نوشته :/ دلم میخواست ا
اینکه آزادی باید چی باشه، سوال همیشه هاست...
امروز به این فکر کردم که آزادی باید به دست آوردنی باشه. همون طور که آزادی و رسیدن به خود اصیل تلاش کردنیه. ما باید به اندازه ای آزاد باشیم که آزاده ایم. که از خود رهاییم... گرجه... ما آزادیم تا خودمون رو آزاده بسازیم. یعنی حتی وقتی که آزاد نیستیم هم این آزادی رو داریم که خودمون رو در خود نااصیل بیشتر و بیشتر زندانی کنیم... قوانین اجتماعی شاید باید از قوانین جان بیان؟ و ما توی بستر اون قوانین آزاد باشیم کا
رفتین خارجکوچه کثیفه چند درصدمون جارو برمیداریم و جارو میزنیمکشور خودمون باشه چنددرصدشهر خودمون باشه چیکوچه خودموندر نهایت خونه خودمون اگه باشه؟!مسلما هرجا احساس مسئولیت بیشتری وجود داشته باشه حرکت بیشتری هم وجود دارهمینالی از تنبلی و بی عاری جوونت؟!ناراحتی از خونه نشستن و ولگردیش؟غصه علافی جوونای مملکتو میخوری؟دوست داری به خودشون حرکتی بدن و زندگیشونو سامان ببخشن، باید حس مسئولیت پذیری رو در وجودشون زنده کنیو《ازدواج》این کاره است.
کمتر از نیم ساعت تا تحویل سال جدید...
الان که خیلی به آغاز سال جدید نزدیک شدیم گفتم بدنیست از ذهنیتم درباره عید و شروع سال جدید بگم...
راستشو بخواید احساس میکنم روز عید یا لحظه تحویل سال هم مثل روزها و ساعت های دیگه خیلی عادیه...فقط ما یکم خوشحالی میکنیم به این خاطر که امید داریم تغییری رخ بده...
یه قسمتی از دعای تحویل سال هست که از خدا خواستار بهترین حال و اخوال هستیم و ازش میخوایم حالمون رو به بهترین حال تغییر بده...اما چقدر این اتفاق میوفته؟اصلا
عادت میکنیم...به همه چیز عادت میکنیم،حتی به چیزهایی که یه روز ازشون متنفر بودیم،حتی به چیزهایی که هیچوقت فکرش رو هم نمیکردیم...حتی به چیزهایی که مطمعن بودیم اگه دیگه نداشته نباشیمشون زندگیمون تمومه،خیلی زودتر از اون چیزی که فکرشو بکنیم عادت میکنیم...جوری که خودمون هم نمیفهمیم چطور تونستیم کنار بیایم و چطور برامون عادی شد،گذشت زمان ما رو غرق خودش میکنه و با همه چیز وفق میده حتی اگه نخوایم و مقابله کنیم،حتی اگه سخت باشه...! تنها چیزی که باقی می
به اون گفتم هی یه نگاهی به خودمون بکن
آخه کی حرف یه دعانوسِ پارتیزان و یه نخبه بیکار رو باور میکنه
با تعجب بهم گفت:مگه تو پارتیزانی
همینکه اومدم بهش توضیح بدم دوباره گفت:
بیخیال مرد، ما دوتا خودمون حرف خودمون رو باور نمیکنیم
از بقیه چه توقعی داری
چقد هوا خوبه...منکه فردا نوبت ارائه ی پروژه ای رو ندارم که انجام ندادم تایپش نکردم و تستش هم نکردم...شما چطور؟؟منکه اصلا معدلم وابسته به سه واحد پیشرفته ی فاکی نیست...شما چطور؟منکه نمیخوام شب زلزله بیاد اصلا قیامت شه تا صبح نرسه...شما چطور؟
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدن
خدا به انسانها قدرت تصمیم گیری و اختیار و اراده داد ، قدرتی که وجه تمایز انسان با سایر موجودات و جانداران هستتوی زندگی یاد بگیریم تابع تصمیمات هیچ کس نباشیمهیچ کس بهتر از خود ما نمی‌دونه چی به صلاحشه و چی براش خوبهپس بهتره خودمون واسه خودمون تصمیم بگیریماجازه ندیم هیچ کس اینا رو از ما بگیره و سلب کنهچون کسی که بتونه این قدرت‌ها رو ازمون سلب کنه ، قسمتی از انسانیت ما رو تسخیر کرده و
روزانه میلیون ها اطلاعات وارد مغز ما می شه که ما خودمون هم متوجه اونها نیستیم. برای پیشرفت کردن لازم نیست که در یک زمینه علامه دهر شین. ما نیازمند یک مهارت مهم دیگر هستیم؛ مهارت تحلیل و فرصت یابی و نتیجه گیری. متأسفانه درصد زیادی از مردم در این مهارت ضعیف هستن. مخصوصاً در زمینه های اقتصادی.
تمرین:
- مسائل ذهنیتون رو روی کاغذ بنویسین. بعد واضحش کنین. خیلی صریح و دقیق بنویسین. بذارین مغزتون مسئله رو شفاف ببینه.
- راه حل هایی که به ذهنتون میاد رو بن
مشکل از جایی شروع میشه که بنا رو میذاریم به قضاوت در حالی که میتونیم این کارو نکنیم! اگر در مورد یک شخص فکر اشتباهی داریم میتونیم بهش بگیم که توجیهمون کنه نه اینکه اون فکر اشتباه رو اونقدر توی ذهنمون تکرار و بزرگ کنیم که دیگه نشه جمعش کرد.
وقتی با یکی سر یه موضوعی دعوا داریم بهش بگیم فلانی من سر فلان موضوع باهات دعوا دارم. قانعمون کرد چه بهتر نکرد خدا همراهش باشه. هیچوقت نباید حاضر باشیم با فکر اشتباه خودمون یهو رابطه رو خاتمه بدیم و کینه اند
خوب زندگی کردن واقعا سخته. به نظرم کسایی که قدر زندگیشون رو می دونن واقعا کم هستن. 
وقتی دچار یه مشکل یا درد می شیم یادمون می افته که چرا قدر روز هایی که سالم بودیم یا مشکلی نداشتیم رو ندونستیم و این ذات آدم هاست.
ما همیشه سعی می کنیم غر بزنیم و ایراد بگیریم. حتی اگر مشکلی هم نداشته باشیم به راحتی می تونیم مشکل تراشی کنیم و حال دل خودمون رو خراب کنیم. 
دلم می خواد واقعا قدر روز های جوونیم رو بدونیم. دلم نمی خواد وقتی پیر شدم بگم دیدی چطور عمرم رو
واسه خاله سوغات سوهان حلوایی آورده بودیم، منتهی سوهان خودمون رو که تست کردیم پشیمون شدیم و واسه خودمون نگهش داشتیم. منتهی بعد از یه هفته قضیه اش طی وراجی تلفنی لو رفت. منتهی خاله چون مثل مادر آدمه اجازه داد نصف جعبه رو بخوریم ولی نصف دیگه اش رو حتما واسشون ببریم.
امروزو نصفه نیمه شروع کردم. الان دیگه بشینم پاش تا عصر وقت دارم. شب خونه زندایی بابام دعوتیم! ما با اینها بیشتر ارتباط داریم تا خاله هام یا عمه هام. مامانم اولش گفت نمیریم بعد یعنی من راضیشون کردم میخوام به مناسبت سالگرد ازدواج مامان بابام کیک درست کنم. خلاصه که وقت زیادی ندارم برای خوندن. خوب شد زبانم این چند روز کار کردما. استرس دارم براش احتمالا تا عصری فقط زبان برسم بخونم :/ اشتباه کردم گفتم بریم به نظرت؟ اخه دیدم مامان همش شیفتی میره خونه
چرا نمیتونیم از حداکثر توانمون بهره ببریم؟!چرا نمیتونیم نهایت تلاشمون رو کنیم؟!
همیشه زمان هایی رو داشتیم که با خودمون بگیم؛بایدبیشتر تلاش میکردم.باید بیشتر سعیمو میکردم.میتونستم بیشتر تلاش کنم.باید وقت بیشتری روش میگذاشتم‌.
حالا من دقیقا در نقطه ی قبل از این جملات قرار دارم.با وجود اینکه میدونم که ممکنه در آینده همچین جملاتی رو استفاده کنم،چرا باز هم طبق همون روال قبلی دارم پیش میرم؟!چطور میتونم واقعا با آگاهی نهایت تلاشم رو بکنم؟
دارم
این روزها همه عجیب خسته ایم و سردرگم اما...
میتونیم جوره دیگه ای برا خودمون بسازیمش بهترین فرصت برای اینه که همه ی کارای عقب افتاده ای که تو سال جدید فرصت نکردیم انجامش بدیم و همیشه بخاطر نداشتن وقت گله میکردیم الان انجامش بدیم
یا الان دیگه واقعا نباید بهونه ای جز بیماری برای انجام ندادن کارامون داشته باشیم و سال جدید رو بدون اینکه کاری رو عقب بندازیم زندگی کنیم
اینکه الان سرگرم به انجام دادن کاری بشیم خیلی تو بالابردن روحیمون بهمون کمک میک
امروز نمی خوام خیلی بنویسم
تمام توجه ام قبل از جواب به درک سوالیه که میگه:
چطور این همه اصرار در جوامع مدنی وجود داره 
که ثابت قدم باشیم، در حالی که هیچ چیز ثابت نمیمونه؟
چطور میشه انتظار داشت در جهانی مملو از تضاد همیشه
یکسان عمل کرد؟
چی شد که ثبات رفتاری این همه ارزشمند شد؟
در خالی که هیچ دو موقعیتی تو زندگی یکسان نیست
و نمیتونه عکس العمل یکسانی هم انتظار داشت؟
شاید این سوالا شروع باز تعریفی دیگه باشه !!
 
 
 
 
زمان ما:-کلاس چندمی ؟ما: سوم راهنمایی!
- ینی کلاس نهمی ؟ ماشالله ماشالله!
این بین ما شروع می کردیم با خودمون شمردن که اول دوم سوم و الی آخر که ببینیم سوم راهنمایی میشه نهم یا نه ؟!
  
  
 الآن :ما:کلاس چندمی ؟
-کلاس هشتم!
ما: میشه چندم ؟ دوم راهنمایی ؟
 و ما این بین باز با خودمون میشمریم که اول دوم سوم و الی آخر که ببینیم هشتم میشه چندم!؟؟
  
 چرا خب :| هم اون موقع داستان داشتیم هم الآن -_- 
  
 + سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی فاصله مدرسه تا خونه رو با
مدرسه که میرفتیم ، 
هربار که دفتر مشقمون رو جا میذاشتیم معلممون میگفت "مواظب باش خودتو جا نذارى" 
و ما میخندیدیم و فکر میکردیم نمیشه خودمونو جا بذاریم!
بزرگ که شدیم بارها و بارها یه قسمت از خودمون رو جاگذاشتیم؛
توى یه کافه،
توى یه خیابون،
توى یه خاطره،
توی گذشته...
از آیه 33 سوره ی عنکبوت: 
لاتخف و لاتحزن انا منجوک
نترس و غمگین نباش؛ ما تو را نجات خواهیم داد.
 
یونس که از شکم نهنگ نجات پیدا کرد؛ آتش که بر ابراهیم سرد شد...شده یکی بغلت کنه بعد غم و دلتنگی و خستگی و اعتراضت شسته بشه و فقط حال خوب بمونه؟ ایمان همون آغوشه. ایمان ما رو نه فقط از "جهان فاسد مردم " که از خودمون هم نجات میده.
برای خودمون آغوش بخواهیم یا بسازیم؛ آغوشی از جنس امنیت، جنس ایمان.
 
امروز داستان عجیب و جذاب یکی از دوستام رو گوش دادم 
اینکه که برای یه کار مهم که هیچ کس نمیتونسته انجامش بده توکل کرده بود یه توکل واقعی از جنس آرامش یعنی توکلی که هیچ استرسی تو دلش نبوده.
و در آخر هم همه چیز به نفعش تموم شده....گاهی وقتا ما آدما زورمون به بعضی کارا نمیرسه باید کسی رو وکیل مدافع خودمون قرار بدیم و فقط تلاشمون رو بکنیم و قطعا نتیجش به نفع خودمون میشه
مگه میشه خدا خودش گفته باشه کسی که اون رو وکیل کار خودش قرار بده کفایتش میکنه و بع
چطور متوجه بشیم که چه موقع وارد اینستاگرام شدیم؟
 
با توجه به تصویر بالا از چپ به راست
1⃣روی سه خط ضربه بزنید2⃣وارد قسمت تنظیمات بشین3⃣روی security ضربه بزنید4⃣گزینه access dataرو انتخاب کنید5⃣در قسمت data joinedتاریخ ورود خودتون به اینستاگرام رو میتونید ببینید
چطور متوجه بشیم که چه موقع وارد اینستاگرام شدیم؟
 
با توجه به تصویر بالا از چپ به راست
1⃣روی سه خط ضربه بزنید2⃣وارد قسمت تنظیمات بشین3⃣روی security ضربه بزنید4⃣گزینه access dataرو انتخاب کنید5⃣در قسمت data joinedتاریخ ورود خودتون به اینستاگرام رو میتونید ببینید
که یه روز بلاخره میونِ این درد ریشه می‌کنیم، جوونه می‌زنیم، رشد می‌کنیم، بزرگ می‌شیم ولی فراموش نمی‌کنیم. چون این فراموش نکردنه لازمه‌یِ رشده. که این درد چیزیه که خودمون انتخابش کردیم، پس چرا باید ازش فرار کنیم؟ ما باقی می‌مونیم کنارِ این درد و همراهِ باهاش رشد می‌کنیم. اونقدری که بلاخره یه روز زل بزنیم تویِ آیینه و با افتخار بگیم این آدمیه که خودمون ساختیمش. که این حجم از تغییر، انتخاب خودمون بوده. که باید بزرگ بشیم همپایِ این درد، به
اسپند دود کنین که قراره امروز طراح وب بشین! تو این قسمت از وبلاگ زدایان امروز قراره ببینیم مرورگر ها چطور وبسایتمون رو نمایش میدن و اصلا HTML CSS که میگن چی هستش؟! پس با ما همراه باشین :)
تا حالا با خودتون فکر کردین که :
مرورگر هایی مثل فایرفاکس و گوگل کروم چطور کار میکنن؟
ادامه مطلب
۱: زندگی عجب داستان پیچیده ای داره. عجب ناگفته ها و ناپیدا شده ها! هر روز یه ایده ی جدید، یه تیوری جدید می یاد و یا اینکه بوده و تو تازه پیداش می کنی! اینکه چطور شد که ما این شدیم، رفتارهای ما چطور شکل گرفت! ما به عنوان ادمیزاد، از کجا امدیم و چطور شد که از مرز بی نهایت بد تا مرز بینهایت خوب متنوع شدیم! اصلن مرز خوب و بد چطور شکل گرفت؟ مردم جامعه را می سازند یا جامعه مردم را؟ کدومش اول اگاهانه اتفاق افتاد...زندگی عجب داستان پیچیده ای دارد. 

ادامه مط
قسمت آخر گات، شاهکار اچ‌بی‌او امشب میاد و ما به زور تونستیم خودمون رو به فصل چهار برسونیم. من تصورم این بود که فصل آخر هشت قسمت قراره پخش بشه و قسمت آخر دقیقا می‌خوره به تعطیلات عید فطر، پس با این شیب که پیش می‌ریم می‌تونیم عیدفطر همگام با دنیا قسمت آخر رو تماشا کنیم. نشد...نمی‌دونم تاثیر گات دیدن‌ه یا نه؛ اما تحمل حتی یکی دو دقیقه از سریال‌های شبانه ماه رمضونیِ تلویزیون هم سخت شده. نه تنها سریال‌های تلویزیون که دیدن هیولا هم اذیتمون می‌
 
یکی از چیزهایی که تو افزایش اعتماد به نفس مهمه اینه که خودمونو دوست داشته باشیم. احساسی که ما نسبت به خودمون داریم خودبخود به دیگران منعکس میشه. اگه حس خوبی به خودمون داشته باشیم، دیگران هم این حس خوب رو به ما خواهند داشت. و اگه حس بدی به خودمون داشته باشیم و اعتماد به نفسمون پایین باشه، هیچوقت یکی دیگه نمیتونه ما رو دوست داشته باشه.
ادامه مطلب
سلام. وقتتون بخیر. :)
یه سؤال داشتم ازتون. اگر راهنمایی بفرمایید خوشحال میشم.
همون‌طور که توی قسمت «درباره‌ی من» نوشتم، هدفم نوشتن صفحه‌ی اول کتاب‌ها بوده؛ اینکه نویسنده تصمیم گرفته چطور کتابش رو شروع کنه.
حالا دارم فکر می‌کنم مجموعه داستان‌ها چطور؟ مجموعه داستان‌ها شامل قواعد و اهداف اولیه‌ی این وبلاگ نمیشن؛ چرا که گاهی داستان‌های مجموعه‌ها از ناشرها یا مترجم‌های مختلف، به شکل دلخواه انتخاب میشن و با ترتیب متفاوتی ارائه میشن، بنا
کارمندان زیادی را دیده ام که هر روز به فکر شروع یک کسب و کار برای خودشان هستند. حتما شما هم با این افراد سر و کار داشته اید و شاید خودمان هم از این افراد باشیم!
ولی چطور است که برخی افراد به راحتی ریسک را می پذیرند و یک کار جدید را به راحتی شروع می کنند ولی برخی افراد آنقدر حساب و کتاب می کنند که فقط در مرحله ایده باقی می مانند؟
پ
واقعا آیا راه اندازی یک کسب و کار بدون محاسبه و حساب و کتاب می شود؟ قطعا خیر
ولی چقدر محاسبه و چقدر فکر؟ چه زمانی باید ا
هیچ آدمی قرار نیست همراه همیشگی تو باشه تو دنیا این یه امر کاملا بدیهی و منطقیه و باید بپذیریمش
باید یه بخشهایی از خودمونو همیشه واسه خودمون نگه داریم واسه اون روزهای تنهایی مطلق
یه بخشهای باحال و حال خوب کن! :)
اتفاقا حقیقت تلخی نیست.جالبه
همه مون گاهی نیاز داریم توی دنیای خودمون سیر کنیم بدون اینکه کسی باشه
این سریال دیدنی 10 قسمت دارد با کلیک بر لینک مطالب را از سایت اصلی بخوانید
 
از امشب سریال زیبای سرگذشت پخش میشه. من نمی دونم قراره چند قسمت پخش بخشه ولی به گفته ی بعضی از منابع چیزی حدود ۱۰ تا هستش
سریال سرگذشت چند قسمت است
گفتم که این ۱۰ قسمت قراره حسابی مخاطبینش رو میخکوب کنه. در هر صورت هر مخاطبی می تونه به نوعی این سریال زیبا رو تحلیل کنه
بعضی ها حتی ممکنه قضیه رو ربط بدن به سرنوشت خودشون
بعضی ها نه این کارو نمی کنن و سعی می کنن آسوده خاطر تر
از خونه اولمون،
اومده بودیم خونه دوممون.
 
بابام هنوز کارگر بود ولی هنوز به سختی پول جمع میکرد که کتاب و روزنامه برای ما و خودش بخره.
 
و حسش خیلی خوب بود که ما همیشه روزنامه میخوندیم و کتاب.
 
زندگی ما خیلی بالا پایین داشته ولی واقعا ادمهای خوشحال و قانعی بودیم.
 
اون موقع ما رو توی مدرسه ده خودمون اسم ننوشتن.
به دلایل متعددی.
 
فرستادن محله ای که سه چهار تا محله بالاتر از محله ما بود.
 
هر روز حدود چندین کیلومتر پیاده میرفتیم تا برسیم به مدرسه م
١- ٣-۴ قسمت اول سالهای دور از خانه رو دیدیم و کلی خندیدیم بعد پسرجان طی تحقیقاتی به این نتیجه رسید که این سریال ادامه شاهگوش هست و به اصرار ایشون کل شاهگوش رو گرفتیم و دیدیم که انصافا هم خوب بود ولی مشکل این بود که سطح سلیقه ما رو برده بود بالا و دیگه سالهای دور از خانه مثل قبل مزه نمی‌کرد
٢- تو ی جایی از قسمت جدید این سریال احمد مهرانفر میگه: حتما گاندی هم مواد زیاد می‌زده که از این حرفا (گند و کثافتا) زیاد می‌گفته
وژدانا انصافا اگر توی یک فیلم
زندگی با هدف: یک کلیپ انگیزشی عالی از استاد عباسمنش رو براتون آماده کردم.
این کلیپ رو چندین بار ببین. تا هدف نداشته باشید به خواسته هاتون نمیرسید.
خلاصه‌ای از کلیپ اصلی :
باید از خودمون سوال کنیم که آیا زندگیمون دقیقا همون چیزی هست که می‌خواستیم؟باید از خودمون بپرسیم که چقدر از خواسته هامون محقق شدن؟باید یاد بگیریم که در زندگی هدف داشته باشیم. هدف و خواسته هایی واضح و مشخص.باید یاد بگیریم خودمون رو در آینده(موقعی که به اهدافمون رسیدیم) ببین
وقتی برای کشته شدن یک فرد نظامی اون همه ایرانی اومدن بیرون
و فریاد زدن مرگ بر آمریکا
وقتی که این همه جوون ایرانی توی خاکمون کشته شدن
من میگم مرگ بر  خودمون
که با سکوتمون این وضع رو ادامه دادیم
موقعی که بلا سر خودمون اومد و کمکی نبود و صدایی نبود
تازه می‌فهمیم ایرانی یعنی چه
تا بلا سر خودمون نیاد ... هیچ نمی‌فهمیم که چرا
مرگ بر خودمان
 
چگونه برنامه نویسی را شروع کنیم؟ از کجا باید شروع کنیم و چطور باید برنامه نویسی رو یاد بگیریم؟ این ها سوال هایی هستند که دانشجویان کامپیوتر و یا کسانی که به برنامه نویسی علاقه مند شده اند زیاد از خود میپرسند. ما در این مقاله قصد داریم به زبان ساده به تمام سوال های شما برای شروع برنامه نویسی جواب دهیم.این پست برای کسانی که میخواهند تازه وارد دنیای برنامه نویسی شوند بسیار مفید خواهد بود، بنابراین اگر شما یک برنامه نویس هستید و میخواهید حرفه ا
اگر روابط شما آن طور که می خواهید نیست،
مطمئن باشید کسی که باید تغییر کند خود شما هستید. ما یک عمر منتظر زن ایده آل یا مرد ایده آل می نشینیم، زن ایده آل و مرد ایده آل وجود ندارد.
با خودتان فکر کنید و ببینید اگر شما مرد ایده آل یا زن ایده آل خود نیستید و اگر شما با خودتان ازدواج نمی کردید، چرا کس دیگری باید با شما ازدواج کند؟ 
اگر شما با تمام وجود عاشق خودتان نیستید و این عشق قابل لمس نیست و در پوست خود راحت نیستید، شفاف نیستید، صادق نیستید، این ر
چند شب پیش با یکی از دوستام در مورد همکلاسی‌های دوران‌ دبیرستانمون حرف می‌زدیم. جز چند‌ نفر که گاهی‌ باهاشون‌ تماس‌ تلفنی دارم بقیه بچه‌ها رو در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنم و دورا دور می‌بینمشون. زندگیِ بیشترمون کم‌کم داره روی غلتک می‌افته. یک طورایی داریم از آب و گِل در میایم.تعدادی از دوستام بیشتر تحسینم رو برمی‌‌انگیزن؛ انقدر که وقتی می‌بینمشون تو دلم میگم: «دمت گرم پسر». اونم نه به خاطر اینکه مسیر خاصی رو انتخاب کردن، نه چون
دلم برای نوشتن، خواندن و خوانده شدن تنگ شده انگار!
پ.ن.۱ دلم برگشتن و از نو شروع کردن می خواد، ولی چون منتظر شروعی متفاوت هستم؛ این امر کماکان به پشت ِ گوش ِ مبارک  انداخته میشه، جوری که شاید هیچ وقت برگشتنی در کار نباشه! 
پ.ن.۲ امتحان پست قبل که اونطور مسرورانه در موردش نوشته بودم؟ یک سوال داشت، اون رو هم اشتباه جواب دادم!! :/ :))
گفته بودم که باید بیشتر بیام اینجا و نذارم بیشتر از این، این بلاگ خاک بخوره. حالا اینجام ولی بدون حرف حساب.
پر از درگیر‌ی‌ها و کشمکش‌های ذهنی‌ام. نه از اونایی که میشه فکرشو کرد و حدس زد. نه. درگیری‌های ذهنی من بی‌خودترین و احمقانه‌ترین و کسل‌کننده‌ترین مشغله‌هایی که می‌تونه توی ذهن هر کسی وجود داشته باشه. اونقدر بی‌خود که حتی دوست‌ ندارم برای خودم بازخونی‌شون کنم. 
هر روزی که میاد، می‌گذره و تلف می‌شه، دارم تقلا می‌کنم و توی چارچو
برای شروع باید اولین روزی که ما سه تا یعنی ممد و کاوه و خودم هم دیگه رو دیدیم رو توضیح و شرح بدم خخخخ . 
روز اول سال اول دبیرستان بود.
صبح ساعت 7 رسیدم مدرسه هیچکسو نمیشناختم که یهو یه چهره آشنا دیدم و اون ممد بود ( اینو یادم رفت بگم که من و ممد قبلا هم دیگه رو تو یه مغازه سی دی فروشی دیده بودیم واسه همین ی آشنایی کمی بین ما بود ) رفتم سمتش و گفتم : باز این 
گفت : ای بابا تو مدرسه هم اومدی دنبالم
گفتم : گمشو تو اومدی دنبال من 
از این فکر که "من هیچکسو نم
با دید واقع گرایانه نگاه کنیم. هیچ کودوممون یارِ امام زمان نیستیم، یقینِ آن چنانی که نداریم هیچ، صرفا برای تسکین دلِ خودمون یه عکسی هم روز جمعه به اشتراک میزاریم و با معنویات، خیلی خودخواهانه می‌خواییم حال خودمون رو فقط خوب کنیم.
ما آدم‌ها در گذشته دونه دونه ائمه رو با بی لیاقتی‌مون کُشتیم، آزار رسوندیم و تنهاشون گذاشتیم، حالا هم داریم همون کار رو می‌کنیم، برنامه همونه ولی زمان و روش عوض شده.
امام هادی و حسن عسکری هر دوتاشون توی زندان بو
من برای رسیدن به مقصد هر روزم سه تا تاکسی سوار میشم.امروز اما عجیب شروع شد. تاکسی اولی بیشتر ازم گرفت به بهونه ی گرونی بنزین.تاکسی دوم هزینه ی روتینش رو به بهونه ی خورد نداشتن بیشتر از یه خانم مسن گرفت. تاکسی سوم، دو برابر ازم پول گرفت و وقتی پرسیدم که گروه شده؟ چنان بله ی محکمی گفت که ترجیح دادم بحث نکنم. نمیدونم چند درصد ماها تو سختیا پشت همیم.اما همینکه هر روز داریم حق هم رو ضایع میکنیم، از هم سوء استفاده میکنیم به بهونه های مختلف، انگار پشتم
دانلود سریال ایرانی موچین قسمت های 1 تا آخر
سریال دیدنی و تاثیر گذار مویچن با کیفیت بالا
برای دانلود سریال موچین شما اول می توانید به وب سایت شب دی ال بروید. در این وبسات شما با لیستی از بهترین و به روزترین سریالهای دنیا آشنا می شوید.
توجه داشته باشید.
مجموعه ی کمدی موچین یک سریال ایرانی است که بازیگرانی چون علی صادقی، حمید لولایی، مهران رجبی .... در تهیه آن نقش داشته اند.
کارگردان نمایش خانگی موچین حسین تبریزی است.
البته نویسندگی این اثر را هم
اون چیزی که از ظواهر امر بر میاد مشکل این ویروس کرونا حالا حالا گریبانگیر ما است. فکر می کنم اینکه منتظر دولت محترم باشیم تا برای ما دستکش و الکل و ماسک تهیه کنه کاملا خواسته ای بیهوده است.
فکر می کنم هر چه زودتر باید خودمون دست به کار بشیم و تولیدات خانه ای را شروع کنیم.
 
خوشبختانه من که این علم شیمی اینجا به دردم میخوره
کاملا بداهه باید بگم که ما آدم ها(من و شما)  ممکنه در زندگی به مسائلی پی ببریم(در مورد خودمو،دیگران و یا جهان هستی) ولی اینکه تنها کسی باشیم که به این مسائل پی برده باشیم خیلی کمه و به ندرت پیش میاد اما چون از پیش نمیدونستیم و خودمون برای بار اول باهاش مواجه میشیم این تصور قوت میگیره که احتمالا بقیه هنوز بهش پی نبرده باشند!
حالا می خوام که بدون هیچ محدودیتی ازتون دعوت کنم اون دست رازهارو اینجا برای خودمون(من و مخاطبین عزیز جان) به یادگار بمونه!
آموزش کامل بورس
اینجا شما یاد می‌گیرید چطور بهتر سرمایه‌گذاری کنید، چطور درست و به‌موقع تصمیم بگیرید و در نهایت چطور درآمد بیشتری از بورس کسب کنید. در مرکز آموزش مفید سبقت آزاد است! همین امروز شروع کنید.
چه چیز هایی در گام اول اموزش بورس بخوانیم :
میخواهم در بورس سرمایه گذاری کنم اما نمی دانم چه کار باید بکنم؟!چطور نزدیکترین کارگزاری بورس را به خود پیدا کنیم؟آیا بورس قمار است ؟ حکم شرعی بورس چیست ؟ (+ویدئو)سود و درآمد سرمایه گذاری در بورس چق
یادم میاد اول دبستان که بودم، روزی معلم مون به بچه های کلاس گفت که می خواد به ما یه بازی یاد بده. او از ما خواست که فردا هر کدوم یک کیسه پلاستیکی برداشته و درون اون به تعداد آدمایی که از اونها بدمون میاد، سیب زمینی ریخته و با خودمون به دبستان ببریم.فردای اون روز، کلاس ما تماشایی بود. بچه ها با کیسه های پلاستیکی اومده بودند. در کیسه بعضی ها 2 تا، بعضی ها 3 تا، و بعضی ها حتی تا 5 و 6 عدد سیب زمینی هم بود!
معلم به بچه ها گفت:بازی ما شروع شد، از امروز تا ی
توی دنیا چقدر دروغ های قشنگ وجود داره که حتی متفکرترین انسان ها رو هم به اشتباه می اندازه چه برسه به کسانی که هیچوقت زحمت فکر کردن رو به خودشون ندادند.
نمیخوام بگم من فهمیدم این دروغ ها چی ان چون بزرگترین ادعای قرن رو کردم! اما میدونم که همچین دروغ هایی که ظاهرشون شاید زیباترین مفاهیم دنیا باشه وجود دارن. و خیلی هامون هم باورشون کردیم و شدن سرلوحه زندگیمون حتی.
اما اگر همچین مفاهیم زیبایی سرلوحه آدم هاست (طبق ادعای خودشون) چطور هنوز احساس خوب
ماجرا اینه که هیچکس جز خودمون واقعاً نمیدونه که چی از زندگی میخوایم، پس چرا منتظر باشیم دیگران مسیر خوشبختی رو نشونمون بدن؟
من
( آرش ) و برادرم آرمان، یه روزی از قطار سریع السیر زندگی تو تهران بیرون
پریدیم و وارد داستان تازه ای شدیم. ما با هر چی که داشتیم شروع کردیم به
ساختن فکرای تو سرمون. سعی کردیم یاد بگیریم چطور تفاوت ها و اختلاف
نظراهامون باعث اختلال تو پیشرفت کار نشن و حتی کمک کنن که نتیجه بهتری
بگیریم. ما برای ساختن هر گوشه ی اینجا با
توی رویاهام، یک پسر داشتم بزرگش می‌کردم بهش درس شهادت می‌دادم بعد می‌شد سرباز رکاب حاج قاسم. حاجی بهش یاد می‌داد یک سرباز امام زمان چطور باید باشه؟ میگفتم پسرم هر چی سردار میگه گوش بده دل بده کم کسی نیست. حرفاشو بذار روی چشمات...
صبح بیدار شدم تا حالا اشکم بند نمیاد چطور باور کنم نبودنتو؟ چطور باور کنم رفتنو؟ چیزی جز شهادت حق شما نبود.
دارم رویاهایی که بافته بودم پنبه می‌کنم پسرم بی سردار موند
قطار تهران اندیمشک...از واگن خودمون شروع کردم دونه دونه کوپه ها رو سر زدن...کوپه اول واگن چهاردر زدم و دیدم به بهههه....!هشت نه نفر از کادر اردو دور هم جمعن و میگن و میخندنیه سلام گررررم کشدار و هماهنگ از جانب بچه ها و من...بعدم شروع کردن دست زدن که به به عروس مون اومد.... :)و بعدش شروع کردن شعر خوندن و شلوغ کردن :) کلی دور هم شادی کردیم و خندیدیم... و گفتم اماان از دست شماها....اگرچه من هی ذهنم درگیر این بود که اولین کوپه ایم و بغل مسئول واگنیم...ولی سعی کر
امروز فیلم عصبانی نیستم رو دیدم
در تمام طول فیلم هر کجا که نوید عصبانی می شد منم عصبانی میشدم، هر کجا که غم ش میگرفت، منم غمم میگرفت
ولی خب هر دومون تلاش میکردیم به خودمون بگیم من عصبانی نیستم
قسمت دردناک ماجرا این بود که هم نوید و هم من حس می کردیم حق مون اینجایی که هستیم نیست و احتمالا خیلی هامون هر روز این حس رو داریم.
 
به دست آوردن نتایج بهینه هنگام انجام تست نرم افزار بدون انحراف از هدف مد نظر، بسیار مهم است.
اما چطور مطمئن شویم که از راهبردی درست برای این منظور پیروی می کنیم؟ برای این منظور شما باید از قواعدی پایه ای کمک بگیرید. در اینجا هفت قاعده مشترک تست نرم افزار که به طور گسترده در صنعت نرم افزار استفاده می شود را بیان خواهیم کرد.
اصول تست نرم افزار (قسمت اول) : تست کامل ممکن نیستاصول تست نرم افزار (قسمت دوم) : خوشه بندی عیب هااصول تست نرم افزار (قسمت س
آموزش کامل بورس
اینجا شما یاد می‌گیرید چطور بهتر سرمایه‌گذاری کنید، چطور درست و به‌موقع تصمیم بگیرید و در نهایت چطور درآمد بیشتری از بورس کسب کنید. در مرکز آموزش مفید سبقت آزاد است! همین امروز شروع کنید.
چه چیز هایی در گام اول اموزش بورس بخوانیم :
میخواهم در بورس سرمایه گذاری کنم اما نمی دانم چه کار باید بکنم؟!چطور نزدیکترین کارگزاری بورس را به خود پیدا کنیم؟آیا بورس قمار است ؟ حکم شرعی بورس چیست ؟ (+ویدئو)سود و درآمد سرمایه گذاری در بورس چق

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها